topbella

Thursday, March 19, 2009

(29) تولدی دوباره

من
پری کوچک غمگینی را
می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبی
می نوازد آرام آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه می میرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
.
.
.
و شاهزاده ی دلتنگی را می شناسم
که به امّید خورشید آرزوها
سحر هنگام ، هر روز
بر صخره ای در جوار اقیانوس می ایستد
و انتظارش او را تا به فردا می کشاند
شاهزاده ی دل تنگی که
منتظر بوسه ی عشق خواهد ماند
تا بچشد طعم تولدی دوباره را

0 نظرات:

Post a Comment