این آخرین شامه ، شمع ها رو روشن کن
نبضت تو دستامه ، شمع ها رو روشن کن
این آخرین شامه ، با تو سر ِ یک میز
این آخرین مِهره ، از آخرین پاییز
این آخرین لبخند ، این آخرین بوسه
بعد از تو این شب ها ، تکراره کابوسه
این آخرین لبخند ، این آخرین بوسه
بعد از تو این شب ها ، تکراره کابوسه
شمع ها رو روشن کن ، شب دلهره داره
باید برم اما ، عطرت نمی ذاره
فردای ِ من بی تو ، تلخ و غم انگیزه
شمعو تماشا کن ، چه اشکی می ریزه
این آخرین لبخند ، این آخرین بوسه
بعد از تو این شب ها ، تکراره کابوسه
درست 17 ماه از اشتباهم میگذره و تو این مدت با این فکر که می تونستم اشتباهم رو جبران کنم زندگیم رو می گذروندم ولی از 3 ماه پیش تا حالا که باهاش صحبت کردم و حرفامون رو به هم زدیم ، فهمیدم که همه چی رو نمی تونم یک طرفه درست کنم ، لازمه که اون هم بخواد ولی انگار...
نبضت تو دستامه ، شمع ها رو روشن کن
این آخرین شامه ، با تو سر ِ یک میز
این آخرین مِهره ، از آخرین پاییز
این آخرین لبخند ، این آخرین بوسه
بعد از تو این شب ها ، تکراره کابوسه
این آخرین لبخند ، این آخرین بوسه
بعد از تو این شب ها ، تکراره کابوسه
شمع ها رو روشن کن ، شب دلهره داره
باید برم اما ، عطرت نمی ذاره
فردای ِ من بی تو ، تلخ و غم انگیزه
شمعو تماشا کن ، چه اشکی می ریزه
این آخرین لبخند ، این آخرین بوسه
بعد از تو این شب ها ، تکراره کابوسه
درست 17 ماه از اشتباهم میگذره و تو این مدت با این فکر که می تونستم اشتباهم رو جبران کنم زندگیم رو می گذروندم ولی از 3 ماه پیش تا حالا که باهاش صحبت کردم و حرفامون رو به هم زدیم ، فهمیدم که همه چی رو نمی تونم یک طرفه درست کنم ، لازمه که اون هم بخواد ولی انگار...
Anladm ki geri donme ihtimalin yok
Resmini çkardim çerçevesinden
kim bilir orda kime tutuklu kaldin
Ben burda yaşlanirim merak etme sen
Penceremde yaz geldi gonlüm hala kiş
Bendeki firtinaya kolaysa aliş
ilacidir zaman herşeyin biraz bazen
...Donmeni beklemiyorum inan zaten
Korkmuyorum artk inan eskisi kadar
kabullendim ayriligiً zor olsada yar
vuracaksa kader bana seninle vursun
Aşkin vurdugu yerde çiçekler açar
Hayat denen savaşta maglubuz işte
Sanma dogru karar verdin uzun vadede
kolay kolay eşleşmiyor iki yürek
...Yara geçer izi kalir anlaman gerek
وقتی دیدمش و باهاش صحبت کردم ، فقط به خاطر این بود که دلم براش تنگ شده بود ، به خاطر این بود که می خواستم اون هم بفهمه چرا دلم براش تنگ شده ، چرا حالا پس از اون همه مدت می خوام ببینمش ، می خواستم بدونه که می دونم اشتباه کردم ، می خواستم اون هم کمکم کنه تا اشتباهمو جبران کنم ...
یه نفر نشسته منتظر که باز بیای سراغش
دستاش رو به خداست از تو قلب پنجره ی اتاقش
تنها همصداش همون قمریه پاک و معصوم
می گه جرم من عشقه ، تا ابد محکومه محکوم
نگام افتاد به برگ خشک گلدون که نگاش تو نگاه ِ منه
می گه منم مثل تو عاشق بودم ولی این عاقبت و انتهای ِ منه
نمی دونم این سکوت امشب از من ِ عاشق چی می خواد
هر جا می رم مثل سایه پا به پا دنبالم می آد
حالا با یاد ِ عطرِ تنت ، زنده می شم ، می میرم
سراغتو من امشب از این باد ِ سرد می گیرم
می گم ای کاش اون برام بوی عطر ِ موهاتو بیاره
بیاره و رو پیرهن ِ حس ِ تن ِ من بذاره
کِی می شه این تنهایی در من بمیره
حس زندگی تو وجود ِ من ، یه بار دیگه جون بگیره
هی می گم به خودم که شاید حق ِ قلب ِ من همینه
که مثل اون برگ خشک تو گلدون ، با لب ِ تشنه بشینه
عاشقونه من
می خونم برات ، همه کسم
اشک ِ من تو چشام
می گه من به تو نمی رسم
بهش گفتم که تو این مدت نتونستم یه لحظه هم فراموشش کنم ، نتونستم با کس دیگه ای باشم ، نتونستم آینده ای بدون اون در کنارم رو برای خودمون تصور کنم و فقط ازش خواستم که بفهمه من تو این مدت چه احساسی داشتم ...
hasretinden kahrolsamda , inanki hiç unutmadım
ne olursun don geriye , bir an seni unutamadım
bulamadım bulamadım
senin gibi olamadım
hiç olmadı başka kimse
inan seni unutamadım
شاید خیلی ها فکر کنن که نباید آدم خودش رو پیش بقیه خرد بکنه و غرورشو بشکنه ، ولی من به خاطر کسی که دوست دارم ، به خاطر اینکه با خودم صادق باشم ، این چیزا برام مهم نیست . شکوندن غرورم مهم نیست ، همونطور که پیش اون شکستم ، چون "م" برای من با ارزش تر از هر چیز دیگه ای بود ...
همه ی دارو ندارمو
هر چی داشتمو نداشتمو
همه رو به پات گذاشتمو
همه برگامو سوزوندمو
غرورمو که شکوندمو
ترانه هامو که خوندمو
حالا که با شعر "دنیا دیگه مثل تو نداره" ، تنها موندمو
من رو حرف تو حساب کرده بودمو
همه عشقا رو جواب کرده بودمو
از همه قشنگیای زندگی
تنها تو رو انتخاب کرده بودمو
دلم می خواد که برگردی بگی
بد کاری کردی که منو تنها گذاشتی
بگی دوستم می داشتی
دلم می خواد که برگردی بگی
بد کاری کردی که منو دیوونه کردی
بگی که بر میگردی
همه ی این کارا رو کردم به خاطر این که با تمام وجودم می دونستم که اگه من و اون باهم باشیم ، بهترین رابطه ی دنیا رو خواهیم داشت ، رابطه ای که هردومون بهش ببالیم ، رابطه ای که همیشه خواهانش بودیم ...
tuhaf , çok tuhaf
En yakınken , en uzak
Senin bir sevgilin var
Muhtemel benim de olacak
Gizli bölmelere saklamış gibiyiz
?Bütün yaşananlar biter mi bitince aşk
Olur da yolun düşerse
Bir kahveye uğra derim
Ya da beş çayına
Bir yudum sohbete beklerim
?Çok ayıp mı olur
?Yakışık almaz mı davetim
?Bu kadar zor mu her şey
Canımın içi seni çok özledim
Ben de uzun bir yola gittin farzederim
Kandırırım kendimi ne yapayım
Bütün hatıralarıma da saygılar arzederim
Ama unutur muyum asla, niye unutayım
یه روز بهم گفت از این که من میخوام با این صحبت هام ، رابطه ای که داره رو خراب کنم ، از من بدش میاد.
وقتی این حرف رو بهم زد ، دلم شکست .
من عاشقش بودم و بهش هم گفته بودم با این که با تمام وجودم می خوام که باهم باشیم ، ولی این عشق باعث نمیشه هیچ وقت اذیتت کنم و تو زندگیت اختلالی به وجود بیارم ، بلکه همیشه فقط یه چیز رو می خوام و اون اینه که با کسی باشی که احساس خوشبختی بکنی حتی اگه اون شخص من نباشم و کس دیگه ای باشه ، فقط تو رو خوشحال ببینم .
ولی وقتی اون حرف رو به من زد ، احساس کردم که منو اشتباه فهمیده .
هنوز نفهمیده که برای من فقط خودش مهمه و احساسی که از زندگیش داره .
آخرین بار وقتی دیدمش ، شاید بیشتر از اینکه اون حرف بزنه ، من باهاش صحبت کردم ، ولی با اینکه خیلی حرف نزد اما از چشماش خیلی چیزا رو می شد فهمید .
این آخرین باریه که می خوام در مورد "م" و احساسی که به اون دارم بنویسم ، نمی خوام در مورد من اشتباه فکر بکنه ، نمی خوام احساسمو با حرفاش کوچیک و خورد بکنه ، نمی خوام فکر بکنه که می خوام همه ی دنیاش رو خراب کنه تا با من باشه .
فقط می خوام اینو بدونه که دوستش دارم .
دارم می رم تنها سفر ، دارم می رم من بی خبر
دارم می رم تنهای تنها ، منو از یادت نبر
اونی که دستاش تو دستاته ، می گه عاشقه چشماته
بگو عاشق ترین ِ تو ، هنوز کلی هواخواته
خداحافظ عزیز من ، خداحافظ گل نازم
بگو عاشق ترینت رفت ، ولی ساده نمی بازم
اگه رفتم ، اگه مُردم
بدون طاقت نیاوردم
گل نازم ، گل نازم ، تو رو ساده نمی بازم
اگه رفتم ، اگه مُردم
بدون طاقت نیاوردم