topbella

Wednesday, December 17, 2008

(21) دل

دیشب خواب "ک" رو دیدم.
خواست که مسیر خونه رو باهم برگردیم .
تو مسیر خونه ، توی بازار پیاده شدیم و باز هم سراغ گل های مصنوعی رفت و یه شاخه خرید.
تو راه برگشت ، شروع کرد به گریه کردن.
به خاطر همه ی کارای گذشته اش ازم معذرت خواهی کرد و گفت که دست خودش نبوده.
خیلی پشیمونه.
از چشاش می خوندم که دوست داره باز هم باهم باشیم.
تو دلم می دونستم که هنوز نمی دونه از خیلی کارایی که کرده ، با خبرم. چون اگه می دونست ، دیگه نمی تونست توی چشام نگام کنه.
.
.
.
احساس می کنم که با دیدن خواب دیشب ، سبک تر شدم.
تونستم ببخشمش.
آخه هیچ وقت طاقت دیدن اشکاش رو نداشتم.
چون

قبلا
دوستش داشتم.

8 نظرات:

Anonymous said...

چه خوبه که آدم بتونه ببخشه!!نه اینکه فقط فراموش کنه!!...وقتی فکر می کنی که فراموش کردی یه جرقه لازمه که....!!!از اشکا متنفرم

Anonymous said...

salam
age betoni hads bezani ke man ki,am
jayze dariiiiiii

Anonymous said...

سلام آراد جونم...
بعد از مدتها دوباره پیدات کردم...
و
خوشحالم که هنوز اون فرشته هستش....البته به یه شکل دیگه

Giuseppe said...

Dele Gondeh mikhad ...

Anonymous said...

خوبه که بخشیدیش
بخشش خوبه
البته به خاطر کارای گذشته یه کمی ادبش کن ولی خیلی بهش سخت نگیر.

Anonymous said...

salam

Anonymous said...

salam ziba sadeh va shik
man ham sar bean www.pesarbiston.blogfa.com khoshehal misham

Anonymous said...

www.pesarbiston.blogfa.com
be ma ham sari bezan az nvshtanet khosham omad shik va ziba

Post a Comment