topbella

Monday, December 24, 2007

(16) همه ی دلخوشی من

بدرقه

تو یک غروب ِ غم انگیز می رسی از راه
که می برند مرا روی شانه های سیاه

صدای گریه بلند است و جمله هایی هم
شبیه تسلیت و غصه و غمی جانکاه –

به گوش یخزده ام می رسد ، و فریادی
شبیه ِ حرمت ِ لا اله الا الله !

و چشم هام ، که چشم انتظار تو هستند !
( اگر چه منجمدند و نمی کنند نگاه )

و بغض می کُند آن جا جنازه ی من که
"تو" راهمیشه "نَفَس" می کشید و "خود" را "آه" !

چقدر شب که تو را من مرور کرده ام و
رسیده ام به : غزل ، گُل ، شکوفه ، دریا ، ماه !

بدون تو ، همه ی عمر من دو قسمت شد :
"دقیقه های تکیده" ، "دقیقه های تباه"

اگر چه متن بلندی ست درد دل هایم
سکوت می کنم و شرح ِ قصه را کوتاه –

که باز جمعه رسید و نیامدی و شدند
"غروب ِ جمعه" و "مرگ" و "وجود ِ من" همراه!

برای بدرقه ی نعش من بیا ( هر روز )
که کار من شده سی بار مرگ (در هر ماه )

و کُل ِ دلخوشی زندگی ِ من ، این که
تو یک غروب غم انگیز ، می رسی از راه .


شعری از مجموعه ی "این سنگ قبر کادوی روز تولدت" سروده ی "مهدی زارعی"

9 نظرات:

Anonymous said...

سلام آراد عزیزم

ممنون از شعر زیبا

یاد اون آهنگ معروف و دوست داشتنی فرهاد افتادم .

شکل فانوسی اند که اگه خاموشه ٬ واسه نفت نیست ٬ هنو یه عالم نفت توشه .

Anonymous said...

بسیار شعر زیبایی بود.سپاسگذارم از اینکه هر وقت آپ میکنی به من خبر میدی

Anonymous said...

ba hamye andoh doran...
poshte barane tarane...
mitavan roye tora did...
zire golbarg eshgham...
zire ghatrehaye ashkam...
mitavan roye to ra jost...
dar aghoshe mano to...
poshte har boseye eshghi...
mitavan roye tora jost...
dar zamino asmanha ba hameye faryadhayash...
mitavan dar cheshmhayam ro khe zibaye tora did...

weblageton zibast hamcho morvaridi dar dele sadf
movafagh bashi ba kolbe mohaghare manam sari bezan

Anonymous said...

man be in coment ashna nistam inam weblagame mehdi0.blogfa.com

Alfons said...

Alfonso Galletti

پــوریـا امین said...

و ما که جوانی را!

بر دوش می کشیم

زجر هزاره ها را انبار می کنیم

ما که سایه ها را تکه تکه حرام می ش.یم

بر سیرت خدا!

وقیمت یک تکه نانرا گدایی می کنیم

از خود شکسته ایم!

***

وما ! که منیت را !

روز به روز بیشتر به خداوندگار

ترجیح میدهیم

لحظه لحظه ی جام شیاطین را سر می کشیم

و ما که عاقبت یک هیچ چیز خواهیم شد!

خداوندگار!

یک لحظه بر خلقت خود

زار خواهد زد

***
www.dostikoja.blogfa.com

Anonymous said...

بابا کجایی دلمون واسه ت تنگ شده بی معرفت

Anonymous said...

يك بار ديگه شروع مي كنيم
زندگي جديد
دوستي هاي تجديد شده
رفاقت هاي نو
آشنايي هاي مرمت شده

و من دوباره تو را مي بينم
جايي همين نزديكي ها!

سلام

مهدی said...

اووه اينجا چقده خاك گرفته
حالا كه داري گرد و خاك بعضي چيزهاي قديمي رو مي‌گيري، يه دستي هم به اينجا بكش

Post a Comment